فایلهای مفید

فروش محصولات دانلودی و بازاریابی فایل سرو

فایلهای مفید

فروش محصولات دانلودی و بازاریابی فایل سرو

دانلود مقاله تفسیر مخزن الاسرار

مقاله تفسیر مخزن الاسرار

مقاله بررسی و تفسیر مخزن الاسرار ( از بند 10 تا 16)

دانلود مقاله تفسیر مخزن الاسرار

مقاله نقد و تفسیر مخزن الاسرار
دسته بندی زبان و ادبیات فارسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33

مخزن الاسرار

قسمتهایی از متن:

بند 10 در مدح فخرالدین بهرامشاه بن داود

من که درین دایــــره دهـــربنـد 1                 چون گره نقطه شدم شــهربند
دستـرس پـــای گشــاییم نیـســت                 سایه ولی فرّ هماییم نیست2
پــــای فــرو ر فــــته بدیــن خــــاک در              بافلکم دست به فتـراک در3
فـــرق به زیـــر قـــدم  انـــداخــتــــــم               وز سر زانو قدمی ساختم4
گشــته ز بــس روشــنی روی مــن                 آیــنه دل سر زانوی من
مــن کــه دراین آینه پرداختـم                         آینه دیده در انداختم
تا زکــــــدام آیــــنه تـــابی رسـد                            یا زکدام آتـشم آبــی رســـد5
چــون نــظر عـقـل بـه رای درســــت                      گرد جهان دست برآورد چست
دـیدازان مایــــه که درهمــت اســـت                     پایه دهی را که ولینعمت است6
شــاه قـــوی طالع فیـــروز چــنگ                             گلبن این روضه فیروزه رنگ
خضر سکندرمنش چشـمه رای                     قطـب رصد بند مجسـطی گـــشای7
آنکه زمقصـــود وجود اول اســــت                      وایت مقصود بدو مُنزَل است
شاه فلک تاج سلیمــان نــــگـین                         مفخر آفاق ،ملک فخر دین
نسبت داودی او کرده چســـت                          برشرفش نام سلیمان درست8

1.دایره دهر بند : فلک الفلاک است که زمان و دهر در بند اوست و از حرکت او پدید می آید ،به قول حکمای قدیم .   2.مصراع دوم یعنی از آفتاب فیض تو دور ودرسایه ام ولی سایه شوم بی فر همای. 3. یعنی پای صورتم درخاک و دست معنی و مضمونم درافلاک است.   4.یعنی در حال مراقبه و ماشفه این ابیات ، سرفکرت به زیر انداخته و زانو را قدم سرساختیم.   5. یعنی پس از اینکه سر زانو آینه دل شد وافکار ابکار درآن منعکس گردید،آینه چشم را به اطراف درانداخته و نگریستیم تا ببینیم از آینه ابکار درآن منعکس گردید،آینه چشم را به اطراف درانداخته و نگریستیم تا ببینیم از آینه وجود کدام پادشاه برمن تابشی می شود یا ازکدام آتش صاحب فروغ آبرویی به من می رسد.  6. یعنی پایه دهی را دیده عقل دید که از سرمایه همت برهمه ولینعمت است.   7.چشمه رای: یعنی صاف و روشن رای. قطب :مرکز وجود. رصد بند: ستاره شناس   و گشاینده مشکلات افلاک . مجسطی: علمی خاص که بطلیموس تألیف کرده 8. پدر ملک فخر الدین داود وجدش اسحق بوده، یعنی نسبت داودی شرف نام و ملک سلیمانی را براو مسلم داشته ...

...

بند 16خلوت اول: در پرورش دل

رایض من چون ادب آغاز کـرد              ازگره نه فلکم باز کــرد2
گرچه گره در گرهش بود جـای             برنگرفت از سر این رشته پای3
تا سر این رشته به جایی رسـید                   کان گره از رشته بخواهد برید4
خواجه– مع القصه– که دربند ماست                     گرچه خدا نیست،خداوند ماست5
شحنه راه دو جهان من است              گرنه ،چرا درغم جان من است؟
گرچه بسی ساز ندارد زمـن                        شفقت خود بازندارد زمن

1. یعنی دل گفت : گنج وجود من درکیسه قارون بخل نیست که به دست نیاید و تو او را به ریاضت می توانی به دست آورد. 2. از گره نه فلکم باز کرد: یعنی از قیود عالم جسمانی آزادم کرد. 3-4. رایض و رام کننده اسب توسن برای امتحان رسنی مویین را هفت حلقه کرده و گره زده اسب را بر سر آن می گرداند و هر گاه به خودی خود و بدون تازیانه رایض پای بر سر حلقه ها نهد، آن وقت ریاضتش کامل است. معنی بیت این است که رشته ادب و ریاضت من هر چند گره د رگره بود،خواجه رایض از سر رشته ریاضت پای برنگرفت تا من کامل شدم،یا آنکه من از سر رشته پای برنگرفتم تا سر رشته به جایی رسید که گرههای علایق تمام بریده شد. 5. یعنی خواجه دل  با این وصف و قصه که دربند و گرفتاری درون ماست،خدواند ماست....

...

دانلود مقاله تفسیر مخزن الاسرار

دانلود تحقیق زندگینامه و آثار نظامی

تحقیق زندگینامه و آثار نظامی

تحقیق زندگینامه و آثار نظامی

دانلود تحقیق زندگینامه و آثار نظامی

تحقیق زندگینامه و آثار نظامی
دسته بندی زبان و ادبیات فارسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 93 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 116

زندگینامه و آثار نظامی

فهرست:

مختصری در احوال و آثار نظامی .................................... 3

 زبان شعر و سبک سخن سرایی نظامی ........................... 6

اسکندر و سابقه تاریخی اسکندر نامه ها........................... 10

اسکندرنامه نظامی ..................................................... 17

سبک اسکندر نامه ..................................................... 22

علم بیان................................................................ 26

تصویر و تصویر گری (ایماژ) .......................................... 30

تقسیم بندی صور خیال............................................ 35

تشبیه................................................................. 36

مجاز.................................................................. 45

کنایه................................................................. 46

تشخیص........................................................... 49

رنگ در کلام نظامی ............................................. 95

منابع و مأخذ     117

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: قسمتهایی از متن:

مختصری در احوال  وآثار نظامی

داستان سرای بزرگ زبان  فارسی ، نظامی گنجه ای در قرن ششم و در شهر گنجه پای به عرصه وجود گذاشت. نام او الیاس، کنیه او ابومحمد و لقب او به گفته برخی نظام الدین و یا جمال الدین ذکر شده است. عوفی در لباب الالاب او را ‹‹ الحکیم الکامل نظامی الگنجه ››[1] نوشته است. او خود را آیینه غیب می نامد و دارای دم و ذکر مسیح می داند.

            در سحر سخن چنان تمامم          کایینه غیب گشت نامم

           شمشیر زبانم از فصیحی             دارد دم معجزه مسیحی [2]

مولد شاعر را تمام تذکره نویسان گنجه دانسته اند و او خود نیز در اشعارش نسبت خود را به گنجه تصریح نموده است.

          نظامی زگنجینه بگشای گنج           گرفتاری گنجه تا چند چند [3]

          نظامی که در گنجه شد شهر بند     مباد از سلام تو نابهره مند[4]

در مورد تاریخ ولادت و وفات او اختلاف نظر بسیار است، اما با استند به اشعار و آثار وی، ولادت او را سال 530 و تاریخ وفاتش را 614 ذکر کرده اند. نظامی در سن 84 سالگی و در شهر گنجه چشم از جهان فرو بسته و در همان مکان به خاک سپرده شده است .به گفته دکتر ذبیح الله صفا در تاریخ ادبیات در ایران، مدفن وی تا اواسط عهد قاجار باقی بوده و بعد از آن روی به ویرانی نهاده است که پس از مدتی بوسیله دولت محلی آذربایجان شوروی مرمت گردیده است.[5] ...

....


[1] لباب الاالباب،محمد عوضی بخارایی، ج2،ص396)

[2] (لیلی و مجنون نظامی گنجه ای بند 9 ،بیت 60)

[3] (اقبالنامه،ص24)

[4] (شرفنامه، ص25)

[5] (ر.ک،تاریخ ادبیات در ایران دکتر ذبیح الله صفا،ج2،ص 801

...

شب

شب، مظهر تیرگی و سیاهی است و تعابیری گوناگون از طرف شاعران در این خصوص ارائه شده است مورد خاصی که در اشعار نظامی بسیار به آن برخورد می نماییم، شخصیت بخشی و نسبت رفتار  انسانی در  مورد بعضی مضامین است که در خصوص شب نیز بسیار به آن برخورد می کنیم، شاعر برای تصویر عمر آگین بودن شب روشنایی و نور بخشیده است.

        شب از ناف خود عطر سایی گشاد               جهان زیور روشنایی نهاد [1]

و یا در بیتی دیگر تصویری زیبا از آسمان ابری در شب ارائه داده است. او شب را به انسانی مانند کرده است که روسری سورمه ای به سر کرده و ماه به لحاظ این پوشش گویی در کمندی مشکین گرفتار آمده است.

        چو شب در سرآورد کهلی پرند                سرمه درآمد به مشکین کمند[2]

شخصیت بخشی به شب در ابیات دیگر، خصوصاً در صفحات 208 ، 299 ، 475 ، 449 ، 252 شرفنامه و صفحات 205 ، 190 ، 189 ، 257 اقبالنامه بکار رفته است.

بیشترین موارد ارائه شده در مورد شب که بصورت تشبیه به تصویر کشیده شده، با مضمون تاریکی و سیاهی و تیرگی می باشد. چنانچه در این بیت سیاهان سپاه دشمن را به شب و سپاهیان روم را به چراغی در مقابل آنان تشبیه نموده است.

        سیاهان چو شب، رومیان چون چراغ       کم و بیش چون زاغ و چون چشم زاغ[3]

و یا در بیتی دیگر پهلوان را به آفتابی تشبیه کرده برای از بین بردن زنگیان چون شب به حمله مبادرت ورزیده است.

           برون شد دگر باره چون آفتاب             که آرد به خونریزی شب شتاب [4]

درخشیدن ماه در شب و ایجاد نور روشنائی، باعث بوجود آمدن تصاویر گوناگون از طرف شاعر شده است ،چنانکه او برای نشان دادن خوشحالی مردم روم از رهاورد اسکندر را به افروخته شدن شب بوسیله ماه تشبیه مانند کرده است.

        همه خاک روم از رهاورد شاه              برافروخت چون شب به رخشنده ماه[5]

 ویا دربیتی دیگر اسکندر را به شب چراغی تشبیه نموده است که به جهانیان نور و روشنایی بخشیده است

     تو آن شبچراغی به نیک اختری               شب افروز چون ماه و چون مشتری [6]

و رود اسکندر به خاک ظلمات برای یافتن آب حیات به شبچراغی مانند شده که مانند ماه و مشتری به اطراف خود فروغ و روشنی بخشیده است نظامی برای بالا بردن ارزش اقبالنامه آنرا به شبچراغی تشبیه نموده است که در میان دیگر آثارش جلوه گری نموده و می درخشد.

        به این گل که ریحان باغ منست          در ایوان تو شبچراغ من است[7]

...


[1] (شرفنامه 449)

[2] (شرفنامه 449)

[3] (ش 125)

[4] (شرفنامه 121)

[5] (ش 521)

[6] (افبالنامه 139)

[7] (اقبالنامه 35)

دانلود تحقیق زندگینامه و آثار نظامی

دانلود مقاله زندگانی شهریار

مقاله زندگانی شهریار

مقاله زندگانی شهریار

دانلود مقاله زندگانی شهریار

مقاله زندگانی شهریار
زندگی نامه شهریار
دسته بندی زبان و ادبیات فارسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 22 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16

مقاله زندگانی شهریار

قسمتهایی از متن:

زندگی

شهریار در جوانی

شهریار به سال ۱۲۸۵ درتبریز متولد شد.دوران طفولیت خود را در روستای مادری قیش قورشاق و روستای پدری خشکناب در بخش قره‌چمن آذربایجان ایران سپری نمود. پدرش حاج میر آقا خشکنابی نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز به تهران رفت و در مدرسهٔ دارالفنون (تا ۱۳۰۳) و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری «به علل عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر» ترک تحصیل کرد (زاهدی ۱۳۳۷، ص ۵۹). پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ و زمانی که شهریار در خراسان بود پدرش حاج میرآقا خشکنابی فوت می‌کند. و به سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. بعدها دانشگاه تبریز وی را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود

در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود حیدر بابایه سلام را می‌سراید. گفته می‌شود گه منظومه "حیدرباباً در شوروی به ۹۰ درصد زبان‌های جمهوری‌های آن ترجمه و منتشر شده‌است.

در تیر ماه ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ماه ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به نام خانم عزیزه عمید خالقی ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی هستند. ...

...

شهـریار نامش سید محـمـد حسین بهـجـت تـبـریـزی است. در اویل شاعـری (بهـجـت) تخـلص می کرد و بعـداً دوباره با فال حافظ تخـلص خواست که دو بـیت زیر شاهـد از دیوان حافظ آمد و خواجه تخـلص او را ( شهـریار ) تعـیـیـن کرد:

که چرخ سکه دولت به نام شهـریاران زد

روم به شهـر خود  و شهـریار خود باشم

و شاعـر ما بهـجت را به شهـریار تـبـدیل کرد و به هـمان نام هـم معـروف شد - تاریخ تـولـدش 1285 خورشیدی و نام پـدرش حاجی میرآقا خشگـنابی است که از سادات خشگـناب (قـریه نزدیک قره چـمن) و از وکـلای مبرز دادگـستـری تـبـریز و مردی فاضل و خوش محاوره و از خوش نویسان دوره خود و با ایمان و کریم الطبع بوده است و در سال 1313 مرحوم و در قـم مـدفون شد. 

شهـریار تحـصـیلات خود را در مدرسه متحده و فیوضات و متوسطه تـبـریز و دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسهً طب تحـصیل کرده است و در چـند مریض خانه هـم مدارج اکسترنی و انترنی را گـذرانده است ولی د رسال آخر به عـلل عـشقی و ناراحـتی خیال و پـیش آمدهای دیگر از ادامه تحـصیل محروم شده است و با وجود مجاهـدتهـایی که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـیب و تکـمیل این یک سال تحصیل شد، معـهـذا شهـریار رغـبتی نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتی بـشود؛ چـنـد سالی در اداره ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزی تهـران داخل شد و تا کـنون هـم در آن دستگـاه خدمت می کند. ...

...

دانلود مقاله زندگانی شهریار

دانلود مقاله زندگینامه ملک الشعرا بهار

مقاله زندگینامه ملک الشعرا بهار

مقاله زندگینامه ملک الشعرا بهار

دانلود مقاله زندگینامه ملک الشعرا بهار

مقاله زندگینامه ملک الشعرا بهار
زندگانی محمد تقی بهار
دسته بندی زبان و ادبیات فارسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 28 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 48

محمد تقی بهار

قسمتهایی از متن:

پیشگفتار

بهار آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی است . شاعری از تبار بزرگان که به ویژه قصیده سرایی ، ادامه دهندة راه استادانی چون رودکی و عنصری و فرخی و ناصر خسرو و سنائی و انوری بشمار می آید ؛ اما در عین حال نسبت به گرایش های شعر نو عنادی ندارد و خود نیز در زمینه شعر نو معتدل طبع آزمائی کرده است . بهار در زندگی اش همواره آزادیخواه و ایران دوست باقی ماند اما با هوشیاری و مهارتی که می توان آن را نوعی هنر صیانت نفس نامید از تصفیه های خونین نظام رضا شاهی جان به در برد . او که طرفدار رنجبران و فقرا بود در عین حال زندگی سیاسی همواره به جناح قوام السلطنه وفادار ماند که مظهری از اشرافیت کشور شمرده می شد . بهار البته ادیب و هنرمندی پروردة انقلاب مشروطیت و فرهنگ مردم گرای آن بود اما بهار در مقایسه با سه شاعر برگزیده همین انقلاب عاقبت بهتری داشت ؛ عارف قزوینی سال های آخر عمر خود را در تبعید و فقر سپری کرد میرزاده عشقی با گلولة مزدوران نظمیه ترور شد و فرخی یزدی در زندان دیکتاتور سر به نیست گردید و حتی گورش نیز شناخته نیست. بهار که جهنم و منش آنها را داشت پس از دو بار به زندان افتادن توانست زنده بماند در اواخر سلطنت رضا شاه شغل دانشگاهی و فرهنگستانی بگیرد و در زمان سلطنت محمد رضا شاه در کابینه قوام السلطنه وزیر فرهنگ شود . با همة این احوال نمی توان حضور مستمر بهار را از مقولة سازش و تسلیم دانست ؛ چرا که با توجه به حجم آثار با ارزشی که چه در زمینه شعر و چه در عرصة تحقیقات ادبی پدید آورده است می توان گفت که زندگی بهار خود پدیده أی است شایسته بررسی : به عنوان یک ادیب و یک مرد سیاسی . ...

...

نخستین اشعار سیاسی

بهار حدود بیست سال دارد که فرمان مشروطیت امضاء می شود . او معمم جوانی است که در زادگاهش شهر مشهد   می زید . اشتغال های او ، پیش از این رویداد مهم ، یکی تقلید از چکامه های استادان قدیم شعر فارسی است و دیگر تثبیت خود به عنوان شاعری جانشین به حق حرفه پدر این اشتغالات چه بسیار مناقشه ها و درگیری های شاعرانه و چه قدرت نمایی هایی از سوی سخن پرداز جوان به همراه دارد . جوانی او بی غم و سرخوش می گذرد ؛ خود وی این بیست سالگی را چند سال بعد در قصیده سرگذشت شاعر چنین یادآوری و تشریح کرده است :

بیست ساله شاعری با چشم های پر فروغ

جز من اندر خاوران ن معروف و نام آور نبود

خانه ای شخصی و مبلی ساده و قدری کتاب

آمد و رفتی و ترتیبی ، کز آن خوش تر نبود

مادرم تدبیر منزل را نکو می داشت پاس

پاسداری در جهانم بهتر از مادر نبود

بهار پا به عرصة فعالیت سیاسی و اجتماعی و همکاری با مراکز انقلابی می گذارد و در سرنوشت ملی مردم ایران شریک می شود . در نخستین اشعار سیاسی اش آنگاه که به زبان تودة مردم در ستایش مشروطیت سخن می گوید . چیزی جز مفهوم عام و کلی «عدل» را نشناخته است . ...

...

در پایان سال 1325 نخستین بانگ رحیل به گوش شاعر رسید . بهار بیمار بود . بیماری سل ، که در زندان های دلهره انگیز و در ایام دق مرگی و انزوا در او ریشه دوانده بود ، اینک نخستین علائم خود را آشکار می کرد . شاعر به سرعت کارهای نیمه تمامش را به پایان می برد و از جمله جلد سوم کتاب سبک شناسی را به چاپ رساند ، آنگاه از همة مشاغل استعفا می دهد و به توصیة پزشکان برای معالجه راهی کشور سویس می گردد . یک سال و اندی در آسایشگاهی در دهکدة لزن سویس به درمان می پردازد . موضوع شعرهایش در این مدت گاه حسرت لحظات خوش زندگی خصوصی اش در تهران و اغلب درد دلتنگی وطن است که الهام بخش آفرینش یکی از درخشانترین اشعار ملی او به نام لزینه گردید .

هنگامی که در اردیبهشت ماه سال 1328 از سویس به تهران بازگشت درست دو سال تا پایان زندگی پر فراز و نشیبش مهلت داشت . این دو سال را بهار اغلب در بستر بیماری می گذراند ، حال آنکه از دوران های پر جوش و خروش زندگی معاصر مردم ایران است . شاعر که از همه چیز خسته و بیزار شده ، قلمش را از قضاوت پیرامون امور باز می دارد . با این حال به عنوان برجسته ترین شخصیت ادبی روز از او توقع ها دارند . هر گروه می کوشد او را به شکلی به خود منتسب کند . دولت از او می خواهد که در مواقع و مراسم خاص نظیر جشن استقلال هند و پاکستان ، شرکت کند ، یا دست کم پیام منظوم بنویسد ، و جوانان چپ گرای وابسته به حزب توده بر آن سرند که با استناد به گرایش های عدالت خواهانه اش چنین وانمود کنند که او با آنها همدل است و هر روز تقاضایی دارند که با ملاحظه علقه های بشری شاعر مطرح می شود و بدین گونه مرد بیمار ، که از سود و زیان این جهان گذشته با حسن نیت ریاست « جمعیت ایرانی هواداران صلح » وابسته به حزب توده را می پذیرد و آخرین قصیدة معروفش به نام جغد جنگ که در آن بر اساس اخلاق انسانی اش جنگ را محکوم کرده بود ، در انجمن نام برده قرائت می شود. ...

...

دانلود مقاله زندگینامه ملک الشعرا بهار

دانلود مقاله مبانی فلسفه عرفان ایرانی

مقاله مبانی فلسفه عرفان ایرانی

مقاله مبانی فلسفه عرفان ایرانی

دانلود مقاله مبانی فلسفه عرفان ایرانی

مقاله مبانی فلسفه عرفان ایرانی
دسته بندی زبان و ادبیات فارسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 62

مقاله مبانی فلسفه عرفان ایرانی

فهرست:

بخش اول : تاریخ عرفان

عرفان چیست ؟

نهضت عارفانۀ ایرانیان در قرنهای نخستین اسلامی

جنبه همگانی و جهانی عرفان ایرانی

جنبه های مختلف عرفان ایرانی

علت ظهور و رواج عرفان در ایران

سازمان زیر زمینی عرفان در ایران

جنبه اسلامی عرفان در ایرانی

تعالیم عالی و ارزندۀ عرفان ایرانی

تعالیم عالی و ارزندۀ عرفان ایرانی

سیر عرفان ایرانیان از آغاز قرن هفتم تا پایان قرن نهم هجری

پرورشگاههای مهم عرفان از آغاز قرن هفتم هجری

بخش دوم : هفت وادی عرفان ایرانی از مقطع اطیر و عطار

1 بیان وادی طلب

2 – بیان وادی عشق

3 – بیان وادی معرفت

4 – بیان وادی توحید

5 – بیان وادی استعفا

6 – بیان وادی توحید

7 – بیان وادی حیرت

بخش سوم : عرفان ایرانی از با یزید بسطامی تا نور علیشاه گنابادی

نخستین عارفان ایرانی

رابعۀ عدویه

شمس تبریزی

شیخ نجم الدین رازی

مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی )

سعادت علیشاه طاووس العرفا

:::::::::::::::::::::::::::::::::::: بخشهایی از متن:

مبانی فلسفه عرفانی ایرانی – اسلامی بر چهار بخش مهم به شرح زیر تقسیم بندی شده است:‌

وحدت وجود کشف و شهود دانش معنوی مراحل تربیت معنوی

وحدت وجود

بدین معنی است که حقیقت را واحد و احدیت را اصل و منشا تمام مراتب وجود میدانستند و معتقد بودند  که وجود حقیقی منحصر به حق است و دیگران پرتوی از نور و تراوش فیض اویند.

درالهیات معنی وحدت یگانگی حق است و خالق و مخلوق از هم جدا می باشند و فقط رابطه علت و معلولی دارند ولی صوفیان این عقیده را با  این بیان که هیچ چیز جز خدا حقیقت ندارد تعدیل کردند  و تعلیم دادند که خالق و مخلوق یکی هستند و حقیقت خالق است و مخلوق سایه و پرتوی از حق می باشند اوست که موجود حقیقی و مطلق و منبع وجود است (شرح پیشوایان و پیروان وحدت وجود در  این تالیف آمده است) آب نابسته بیرنگ و بی صورت است و چون بسته شد گاه صورت یخ گیرد و گاه کسوت برف و ژاله در پوشد ، نظر  کن که یخ و برف و ژاله همان آب بسیط بی رنگ است یا نه؟ و چون بگذارد همان آب خواهی نامید یا چیزی دیگر؟ پس هر که شناخته است و چشم حقیقت بین دارد جمیع مراتب و کیفیات را آب میداند و آنکه نادان است در بند لباس و کیفیت و غیر بینی در می ماند، فرق عارف و جاهل همین است.

عارف می گوید که تمام ذرات موجود مظهر حقیقتند و علم به هر یک از آنها نیز در حقیقت علم به یکی از مظاهر حق است بنابراین در کلیه علوم جلوه مقصود و جمال محبوب هوید است و در همه چیز میتوان حقیقت را جستجو کرد و دقت عقلی در هر علمی آدمی را به سوی حقیقت می کشاند. ...

...

سیر عرفان ایرانیان از آغاز قرن هفتم تا پایان قرن نهم هجری

همانطوریکه در ورقهای پیش در این تالیف نوشته شد تصوف ایرانی واکنشی بود بر ضد فساد اوضاع اجتماعی و اخلاقی و افتخار و مباهات اجدادی و دینی قوم غالب تازی که فرمانروای سیاسی کشور شده بودند و از سوی دیگر کوششی بود برای طهارت باطن بدون دادن امتیاز به گروهی آنچنانکه بتوان بدون هیچگونه رابطه و حائلی به حق و حقیقت واصل شد .

سیر این رگۀ طلائی تفکر والای ایرانی تا پایان قرن ششم هجری در ورقهای پیش در این تالیف نوشته شد و فعالیت های فکری ایرانیان از دو جنبۀ منفی : (دست شستن از امور دنیوی و زهد و فنا ) و  مثبت و فعالانه:  یعنی (آگاهی و انعکاس دادن نارضائی آشکار مردم ار حرص و ثروت و زندگی کاهلانه و پر تجمل و مشحون از گناه بزرگان فئودال و امیران و فرمانروایان ) در مقابله با فکر زخمت قوم غالب تازی همراه با اندیشۀ گسترده و آزادمنشانه آریائی بیان گردید اکنون لبۀ تیز این مبارزه فکری و سیاسی متوجه قوم غالب دیگر یعنی چنگیزیان و  تیموریان و دیگر گروههای باقی مانده از دوران قبیل یعنی فرمانروایان و فئودالهای منفعت طلب و متعصب محلی است .

در اصله قرنهای پنجم تا نهم هجری نفوذ تصوف بیش از پیش در ایران استوار گردید. ویرانی کشور و فقر و فلاکت عامۀ مردم پیش از هجوم سلجوقیان در قرن پنجم هجری و غزان در قرن ششم و مغلان در قرن هفتم و لشکریان تیمور در قرن هشتم و نهم هجری به رواج نظر بدبینانه تصوف (منفی ) نسبت به زندگی جسمانی و جهانی کمک کرد و تبلیغات به سود دست شستن و دوری از امور دنیوی و فعالیت اجتماعی و فقر اختیاری و غیره تا اندازه ای موثر واقع شد در این دوره ها خانقاههای پراکنده دوریشان و صوفیان بشکل سلسله های بزرگ اخوت در آمدند که هر یک پیرو طریقتی از صوفیگیری بوده و اولیائی و موسسانی داشتند که سلسله یا طریقه به نام ایشان خوانده می شد و ایشان نیز به نوبه خود جانشینان یا شیوخی داشتند هر یک از این سلسه ها یا طریقه ها که شرح آنها در ورقهای آینده این تالیف خواهد آمد انتشار وسیع یافته بودند . ...

...

دانلود مقاله مبانی فلسفه عرفان ایرانی