مقاله قاعده نفی سبیل
مقاله قاعده نفی سبیل |
![]() |
دسته بندی | پژوهش |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
قاعده نفی سبیل
قسمتهایی از متن:
از قواعد فقهی که اصحاب به آن عمل کردند و آن را در ابواب مختلف فقه بر مواردزیادی از جمله عبادات و معاملات و احکام تطبیق داده اند، همین قاعده معروف و مشهور یعنینفی سبیل کفار بر مسلمین است.
و شیخ اعظم ما در صحیح نبودن بیع برده مسلمان بر کافر به همین قاعده تمسک کرده است.
در این قاعده از چند جهت بحث است:
جهت اول: مستند قاعده:
و مستند قاعده چند امر است اول: این گفته خدا در آیه 141سوره نساء: « لَن یَجعَلَ اللّهُ لَلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلاً». و از معنیآیه ظاهر است که خدایتبارک و تعالی در عالم تشریع حکمیرا قرار نداده که آن حکم موجب راه یافتن و تسلط یافتن کفار بر مؤمنین شود. و تشریع جواز فروش برده مسلمان به کافر و نفوذ و صحت این بیع موجب تسلط یافتن کافر بر مسلمان است و با این آیه نفیشده است اجاره کردن و عاریه دادن برده مسلمان به کافر هم همین حکم را دارد. إن شاء ا... تطبیق این قاعده را بر موارد آن به صورت مفصل ذکر خواهیم کرد.
شکی نیست که ظاهر آیه شریفه اگردر مقام تشریع باشد همان است که ذکر کردیم و مراد از جعلی که در آیه نفی شده است جعل تشریعیاست نه تکوینی پس قاعده بر ادله متکلفه(تکلیف آور) برای بیان احکام واقعی می باشد.
مثلا مفاد ادله اولیه ولایت هر پدر و جد پدری بر فرزندان صغیر است چه دختر باشند چه پسر و مفاد این آیه بنا بر معنای مذکور نفی ولایت است وقتی که پدر یا جد پدریکافر باشندو دختر یا پسر مسلمان باشد. و همچنین در دیگر موارد تطبیق آیه؛ پس این قاعده حکومت واقعی دارد بر ادله اولیه و روند آن در این مسئله همانند روند حدیث:« لا ضَرَرَ و لا ضِرارَ فِی الإِسلامِ» و این گفته خدا:« ما جَعَلَ عَلَیکُم فّی الدّینِ مِن حَرَجٍ»، می باشد. ...
...
بله اگر قائل شویم به اینکه عین موقوفه ملک موقوف علیهم نمیشود اشکالی ندارد به خاطر همان چیزی که اختیار کردیم. مثلا برده مسلمان را برایتعلیم نزدیکان کافرش یا درمان بیمارانشان وقف کند که در این صورت اشکالی ندارد اما اگر برای خدمت ایشان وقف کند که خادم خانه اش باشد جایز نیست.
موارد جواز و منع که ذکر کردیم بین فرقه های مسلمان فرقی ندارد مسلمان یعنی کسی که به نبوت پیامبر و اینکه همه احکامی که آورده است حق میباشد اقرار و اعتراف می کند.
به عبارت دیگر: اسلام و ایمان شهادت به یکتایی خدا و رسالت پیامبر و اعتراف به وجوب نماز و زکات و روزه و حج است و با همین خون محترم میشود و ارث جاریمی گردد و نکاح جایز میشود.
و بر این مطلب روایت حمران بن اعین ـ همانطور که در کتاب کافی است ـاز ابیجعفر(ع) دلالت می کند: ایمان آنچه در قلب مستقر میشود است و با آن به خدا می رسد و عمل به طاعت خدا و تسلیم امر او بودن آن را تصدیق می کند. و اسلام از قول و فعل ظاهر میشود و همه فرقه ها همین نظر را دارند و با همین مطلب خون محترم می شود و ارث جاری میشود و نکاح جایز می گردد و بر نماز و زکات و روزه و حج اجماع کردند و با آن از کفر خارج شدند و به ایمان مهمان گشتند(یعنی مؤمن شدند). تا آنجا که پرسید: آیا مؤمن بر مسلمان درچیزی ازفضائل واحکام برتری دارد؟ فرمود:نه آن دو در این مطلب یک جریان دارند. ....