فایلهای مفید

فروش محصولات دانلودی و بازاریابی فایل سرو

فایلهای مفید

فروش محصولات دانلودی و بازاریابی فایل سرو

دانلود مبانی نظری پژوهش خودتنظیمی

مبانی نظری پژوهش خودتنظیمی

مبانی نظری پژوهش خودتنظیمی

دانلود مبانی نظری پژوهش خودتنظیمی

مبانی نظری پژوهش خودتنظیمی
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
فرمت فایل docx
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37

مبانی نظری پژوهش خودتنظیمی

در ۳۷ صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx 

قسمتی از متن مبانی نظری

خودتنظیمی 

 امروزه یادگیری خودتنظیمی به عنوان یک سازه مهم در آموزش و پرورش مطرح بوده و مورد توجه سیاست گذاران، معلمان، مربیان و والدین قرار گرفته است (احمدپور، 1387). در واقع توجه اصلی پژوهشگران به این مسئله معطوف است که چه باید کرد تا دانش­آموزان در آموختن مستقل بوده و بتوانند یادگیری خود را شخصا اداره و رهبری کنند؛ یعنی مسئولیت یادگیری خود را به عهده گرفته و رفتار خود را کنترل نمایند تا متکی به معلم بار نیایند (شعاری نژاد، 1380).  بنابراین، یادگیری خودتنظیمی به عنوان یک نظریه­ی یادگیری جدید مار را قادر می سازد که دانش و آگاهی خود را به زندگی واقعی انتقال داده و دانش­آموزان را به نحوی پرورش دهیم که به صورتی مستقل و بدون وابستگی به دیگران بتوانند دانش اساسی خودشان را شکل دهند (رفیعیان، 1379). خودتنظیمی یعنی تعیین اهداف، تکمیل برنامه­ای در جهت دستیابی به آن اهداف، تعهد نسبت به انجام آن برنامه، اجرای فعال برنامه و اقدامات دیگری که در جهت بازخورد و اصلاح یا تعیین جهت انجام می گیرد (آسچ[1]، 2004، به نقل از جعفری، 1390).

1-3-2- نظریه ­ی خودتنظیمی بندورا

 یکی از نظریه­های خودتنظیمی که سازه­­ی خودتنظیمی را مورد توجه قرار می­دهد، نظریه­ی شناختی- اجتماعی بندورا می­باشد. به نظر بندورا، تعامل عوامل بیرونی و درونی می­تواند در خودتنظیمی تاثیر داشته باشد. عوامل بیرونی با فراهم کردن معیارهایی برای ارزیابی رفتار خود فرد و ایجاد تقویت برای آن رفتار بر خودتنظیمی تاثیر می­گذارند. عوامل درونی نیز ناشی از درون خود فرد می­باشند. بنابراین، افراد معیارهای درونی را در خود شکل می­دهند و بر اساس آنها به خودشان پاداش داده و یا خود را تنبیه می­کنند (امیدوار، 1385).

 نظریه­ی بندورا عملکرد انسانی را بر حسب تعاملات رفتاری، متغیرهای محیطی، شناخت و سایر عوامل شخصی بررسی می­کند. این سه دسته متغیر می­توانند بر یکدیگر تاثیرات متقابل داشته باشند (شانگ، 2002).

شکل1-2- مدل تعامل سه جانبه

 همانطور که در شکل 1-2 آمده است، مطابق با نظریه شناختی- اجتماعی بندورا، رشد خودتنظیمی به عوامل شخصی، محیطی و رفتای که به طور جداگانه اما در ارتباط با یکدیگر عمل می­کنند، وابسته است. بر اساس این رویکرد خودتنظیمی صرفا تحت تاثیر عوامل شخصی ایجاد نمی­شود، بلکه از محیط و رفتار نیز تاثیر می­پذیرد. یادگیری خودتنظیمی زمانی به وجود می­آید که فرد بتواند فرایندهای شخصی را برای تنظیم راهبردهای رفتاری و محیط به کار گیرد (زیمرمن و شانگ، 2002).

 بندورا بیان می­کند که خودتنظیمی از طریق سه عملکرد جانبی کار می­کند: خویشتن­نگری، خود قضاوتی، و خود واکنش­سازی (شیرازی تهرانی، 1381). خویشتن­نگری، یعنی فرد عملکرد خود را مورد مشاهده قرار داده و سوابق خویش را مورد توجه قرار می­دهد. خود قضاوتی، یعنی فرد عملکردش را با توجه به یک هدف تعریف شده مورد ارزیابی قرار می­دهد. خود­واکنشی نیز ارزیابی پیشرفت به سوی هدف نامیده می­شود (اکسان[2]، 2009). با توجه به این مطالب، افراد خودتنظیم ابتدا رفتار خود را مورد بازبینی قرار داده و در طی این بازبینی، رفتارهای خود را مورد قضاوت قرار می­دهند. به عبارت دیگر، بر اساس معیارها و اهدافی که برای خود برگزیده اند، تعیین می­کنند که کدام یک از رفتارها با استانداردها و اهداف شخصی­شان هماهنگ بوده و کدام یک ناهماهنگ می­باشد. سپس بر اساس این قضاوت­ها نسبت به خود واکنش نشان می­دهند، یعنی برای آن رفتارها خود را سرزنش می­کنند یا پاداش می­دهند (شیرازی تهرانی، 1381).


[1]Asch

[2]Aksan

...

 

2-3-2- ابعاد راهبردهای یادگیری خودتنظیمی

 بر اساس نظر زیمرمن و پونز، ابعاد راهبردهای یادگیری خود تنظیمی عبارتند از: راهبردهای رفتاری[1]، راهبردهای انگیزشی[2]، راهبردهای شناختی[3] و راهبردهای فرا شناختی[4].

1-2-3-2- راهبردهای رفتاری

 خودتنظیمی رفتاری، به استفاده بهینه­ی یادگیرندگان از منابع گوناگون که یادگیری را بیشینه می­سازد، اطلاق می­شود. این منابع عبارتند از زمان، مکان و منابع. افراد خودتنظیم گر در فرایند یادگیری، افرادی هستند که در استفاده از زمان به برنامه­ریزی می­پردازند. به این صورت که برای انجام تکالیف سخت­تر زمان بیشتری اختصاص می­دهند، مطالب خواندنی را با توجه زمان در دسترس تقسیم می­کنند، اتلاف وقت این افراد در حداقل است.  علاوه بر این، اینان همواره در هنگام مطالعه، با توجه به زمان به اولویت بندی مطالب درسی می­پردازند. یکی دیگر از منابع مورد استفاده افراد خودتنظیم­گر در فرایند یادگیری، استفاده بهینه از مکان جهت مطالعه است. این افراد در هنگام مطالعه، سعی در انتخاب مکان­های بی سر و صدا یا کم سر و صدا، مکان هایی با نور مناسب و درجه حرارت مناسب دارند (زیمرمن[5]،1996، به نقل از اندرزخو، 1389). دیگر منابع مورد استفاده افراد خودتنظیم­گر در فرایند یادگیری، استفاده بهینه از منابع یادگیری است. این منابع عبارتند از: دوستان، معلمان، کتاب­های مرجع و ... . این افراد در هنگام برخورد با مسئله، به راحتی از منابع کمکی جهت پاسخ به سوالاتشان استفاده می­کنند و خود را محدود به منابع موجود نمی­سازند (کورنو[6]،1986).

2-2-3-2- راهبردهای انگیزشی

 خودتنظیمی انگیزشی به استفاده بهینه از راهبردهای انگیزشی در فرایند یادگیری اطلاق می شود. افراد خودتنظیم­گر، در مورد فرایند­های انگیزشی جهت ارزیابی رفتارهای خود و دیگران معیارهای درونی دارند. این معیارها زمینه را برای تقویت انتظار از خود و دیگران فراهم می­کنند.


[1]behaviouralstrategys

[2]motivational strategys

[3]cognitive strategys

[4]metacognitive strategy

[5]Zimerman

[6]Corno

...

3-3-2- ویژگی­های یادگیرندگان خود­تنظیم

 دانش آموزان خود­تنظیم موفقیت خود را به جای شانس و آسانی تکلیف، به تلاش و کوشش نسبت می­دهند. شکست برای آنها یک مشکل موقتی است، و به عنوان یک اتهام علیه توانایی محسوب نمی­شود. آنها در استفاده از راهبردهای شناختی انعطاف پذیر بوده و متناسب با تغییر تکلیف، به تغییر راهبرد می­پردازند. این دانش آموزان، انگیزش سطح بالایی داشته و از خودباوری بالایی نیز برخوردارند. در سطح رفتاری، آنها به گونه ای محیط­های اجتماعی را به صورت فعال گزینش کرده و می­سازند که باعث خوش بینی آنها در روند یادگیری می شود (ریزمبرگ و زیمرمن، 1992، به نقل از سبحانی نژاد و عابدی، 1385).

 به طور کلی، میتوان گفت دانش آموزان در کلاس های ابتدایی، زمان کافی برای برنامه ریزی و اصلاح متن نوشته شده صرف نمی­کنند (کاتلر و گراهام، 2008).  همچنین، دانش آموزانی که اختلال یادگیری دارند در مقایسه با همسالان خود به سختی نوشته خود را برنامه­ریزی و سازماندهی می­کنند. (لینمن و رید، 2009). این مشکلات در نوشتن را به کاستی هایی در خود­تنظیمی نسبت داده­اند (بارکلی، 1997؛ (سکستون و همکاران، 1998). پژوهش­هایی که در داخل و خارج کشور انجام شده­اند اثر بخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابر بیان نوشتاری دانش آموزان ناتوان در یادگیری و دانش آموزان با اختلال نارسا توجه/ فزون­کنشی مورد بررسی قرار داده­اند:

 جاکوبسن و رید (2012) در یک مطالعه­ی موردی نوشتن متقاعد­کننده، تعداد چهار دانش آموز با اختلال نارسا توجه / فزون­کنشی را به مدت 8 جلسه تحت آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی قرار دادند. یافته­ها نشان دادند که پس از آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، عملکرد دانش آموزان در مدت زمان برنامه­ریزی و نوشتن انشا، گنجاندن عناصر اصلی انشای متقاعد­کننده، استفاده از واژه­های انتقالی/ پیوندی و کیفیت کلی انشا به طور معناداری بهبود پیدا کرده است. ماسون و شراینر (2008) نیز در بررسی تاثیر آموزش راهبرد خودتنظیمی بر نوشتن دانش آموزان با اختلال عاطفی / رفتاری نشان دادند که این دانش آموزان توانستند یک انشای متقاعد­کننده با همه­ی عناصر آن بنویسند.

  لین، هاریس، گراهام، ویسن­بچ، بریندل، و مورفی (2008) اثر بخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی را بر داستان نویسی شش دانش آموز با اختلال رفتاری مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از این مطالعه بهبود قابل توجهی در کیفیت داستان، و استفاده از عناصر داستان نویسی بود. بطور مشابه لینمن، گراهام، لیدر جانسن و رید (2006) نشان دادند که داستان نویسی با آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بهبود می­یابد. یافته­های آنها افزایش در طول داستان، تعداد عناصر داستان، کیفیت کلی داستان و ماندگاری اثربخشی این راهبرد پس از آموزش را نشان می­دهد.

 رید و لینمن (2008) اثر بخشی الگوی توسعه راهبرد خودتنظیمی را روی نمایشنامه نویسی دانش آموزان کلاس چهارم و پنجم با اختلال اختلال نارسا توجه / فزون­کنشی مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که آموزش روی نوشتن دانش آموزان از جمله طول، و کیفیت کلی، تاثیر مثبت داشت. ...

...

دانلود مبانی نظری پژوهش خودتنظیمی

دانلود مبانی نظری و پیشینه یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

مبانی نظری و پیشینه یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

مبانی نظری و پیشینه یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

دانلود مبانی نظری و پیشینه یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

مبانی نظری و پیشینه یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
فرمت فایل docx
حجم فایل 131 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 80

مبانی نظری و پیشینه یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

در 80 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :  فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

 

یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

خودتنظیمی سازه­ای است که در دهه­ی 1967 از سوی بندورا مطرح شد. یکی از مفاهیم مورد تاکید نظریه شناختی- اجتماعی[1]­ بندورا، مفهوم خودسامانی یا خودنظم دهی است. منظور از خودسامانی «تولید و هدایت اندیشه­ها، هیجانات و رفتارها توسط خود فرد به منظور رسیدن به هدف است» (سانتروک[2]، 2004)

بندورا، یادگیری خودتنظیمی را این گونه تعریف می­کند: «توانایی شروع کردن و دست کشیدن از فعالیت­های مطابق یا مقتضیات موقعیت­های اجتماعی، آموزشی و توانایی به تعویق انداختن کارها با هدف دلخواه» خودتنظیمی، نقطه ثقل کارکرد موثر در زمینه­های کنترل تکانه، مدیریت زمان و مقابله با فشار روانی است. (زیبازاده، 1386).

بنا بر عقیده زیمرمن(1995) یکی از مهارت­های خودتنظیمی مهارت مدیریت و برنامه­ریزی زمان است. مدیریت زمان، به معنی مدیریتی است. هم چنین به معنی اختیار گرفتن زمان و کار خویش و اجازه ندادن به اینکه امور و حوادث شما را هدایت کند. (همان منبع).

گرین و آزودو[3](2007) می­گویند: «اگرچه بر سر تعریف نظریه خودسامانی در میان صاحب­نظران اختلاف وجود دارد، اما همه­ی آنان بر این باورند که یادگیرندگان خود سامانگر فعالند و به کمک نظارت و راهبرد، یادگیری خود را به طور موثر سامان می­دهند» (سیف،1388)، پینتریج (1999) یادگیری خود نظم داده شده را به عنوان راهبردهایی که دانش­آموزان استفاده می­کنند تا شناخت خود را تنظیم کند، تعریف می­کند. یادگیری خود نظم داده شده یک فرایند فعال و سازنده است که طی آن یادگیرنده برای خود هدف تعیین می­کند و با توجه به اهداف و شرایط موجود در محیط سعی در ارزیابی، تنظیم و کنترل فرایندهای شناختی، انگیزه­ای و رفتاری­اش می­کند.

زیمرمن (1995) یادگیری خود نظم داده شده را به عنوان نوعی از یادگیری که در آن افراد تلاشهای خود را برای فراگیری دانش بدون تکیه به معلم و دیگران شخصا شروع کرد، و جهت می­بخشند، توصیف می­کند. و در تعریف دیگری (زیمرمن، 1998) یادگیری خود تنظیم شده عبارت است از فرایندی که دانش­آموزان را وادار به درگیری خلاقانه در تلاش‌های فکری، رفتاری و شناختی می­کند تا بتوانند به اهداف مهم و باارزش آموزش تحقق بخشند. این تعریف حاکی از این است که:

1- اهداف، دانش­آموزان را در جهت سازگاری هدایت می­کند. ...

...


[1]. Social Cognitive

[2]. Santrack

[3].Green & Azevedo

...

 

2-2-2- انواع خودتنظیمی

زیمرمن و ماتینز، (2002) بین چند نوع خود تنظیمی در حیطه­ی تحصیلی تفاوت قائل شده­اند که این انواع خودتنظیمی براساس میزان درونی شدن آن­ها تقسیم­بندی شده است.

2-2-2-1- نظم­دهی بیرونی:

در پایین­ترین سطح پیوستار درونی سازی قرار دارد در این حالت، شخص منحصراً براساس وقایع بیرونی مورد انتظار، دست به انجام عمل می­زند یا از انجام یک رفتار بازداری می­کند.

2-2-2-2- نظم­دهی درون­فکنی شده:

در این سطح، شخص خود را با تائید یا عدم تائید خود، نظم می­بخشد. دانش­آموز درون فکنی کرده، تکلیف خود را انجام خواهد داد و در صورت عدم انجام آن احساس گناه خواهد کرد. بندورا در بررسی یادگیری خودتنظیمی، دانش­آموزان را به  عنوان شرکت کننده­ای فعال از نظر فراشناختی، انگیزشی و رفتاری در فرایند یادگیری می­داند. از نظر فراشناختی فراگیران خود تنظیم افرادی هستند که روحیه­ی طراحی سازماندهی، خودآموزی و خودارزیابی دارند. از نظر انگیزش فراگیران خود تنظیم در تمام مراحل مختلف یادگیری خود را افرادی لایق، خودکار آمد و مستقل می­یابند. از نظر رفتاری فراگیران خود  تنظیم، محیط­هایی را انتخاب می­کنند که یادگیری را افزایش دهد. (فتاحی، 1389).

2-2-3- فرایندهای خودتنظیمی

متخصصان روان­شناسی، یادگیری خود تنظیمی را در برگیرنده، چندین فرایند می­دانند. عمده­ترین این فرایندها از سوی روان­شناسانی چون بندورا، زیمرمن و همکاران آن­ها مطرح شد.

بندورا یادگیری خود تنظیمی را علیت متقابل بین سه فرایند تاثیرگذار، محیطی، رفتاری و شخصی فرض می­کند. (امینی، 1387). ...

...

پژوهش­ های انجام شده در خارج از کشور

 آلیسون، کرین، لیبور میرسکی[1] (2003) در پژوهش ارتباط بین شناخت، انگیزش و شادکامی را روی 224 دانش­آموز دوره راهنمایی بررسی کردند و به این نتایج دست یافتند، دانش­آموزانی که در موقع مطالعه از باورهای انگیزشی قوی برخوردارند از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری بهره می­گیرند و احساس شادکامی بیشتر می­کنند.

 اتر و همکاران[2] (1992) در مطالعه روی دانش­آموزان دبیرستانی به این نتیجه رسیدند که بین نظارت فراشناختی بر درک مطلب با معدل کل و بامعدل نمرات دروس علوم و علوم انسانی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد.

 استرام و ویترس[3] (2005) در تحقیق بر روی دانشجویان با یک تاریخچه شکست، روابط بین انگیزش و خودتنظیمی را مورد بررسی قرار دادند. آن­ها مشاهده کردند با بالا بودن انگیزش و آموزش راهبردهای خودتنظیمی می­توان شادکامی را افزایش داد و بین انگیزش و خودتنظیمی رابطه مثبت معنی­داری وجود دارد.

 اکسان (2009) در پژوهش خود دریافت که ضعف در مهارت­های خودتنظیمی باعث انگیزش پایین و کاهش یادگیری می­شود. این مهارت­ها به دانش­آموزان برای انتخاب راهبردهای یادگیری مناسب برای اهداف­شان و استفاده از روند کار کمک می­کند.

 پژوهش­های برانسور (1986)،  استرنبرگ (1985)، و زیمرمن (1990) نشان می­دهند که میان خودآگاهی شناختی و یادگیری ارتباط مثبت وجود دارد و خودآگاهی شناختی لازمه یادگیری است.

 برو سارد[4] (2002) در پژوهشی بر روی 263دانش آموز دبیرستانی به این نتیجه رسید که بین انگیزش درونی و پیشرفت تحصیلی آنان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.

 پژوهش­های برانسور (1986)، استرنبرگ (1985)، و زیمرمن (1990) نشان می­دهند که میان خودآگاهی شناختی و یادگیری ارتباط مثبت وجود دارد و خودآگاهی شناختی لازمه یادگیری است.

 بونگ[5] (2004) در مطالعه­ای تحت عنوان ابعاد خودتنظیمی، انگیزش و یادگیری آموزشگاهی دریافت که باورهای انگیزشی و خودتنظیمی باعث پیشرفت اساسی عملکرد علمی دانش­آموزانی می­شود که خودکارآمدی پایین، اضطراب امتحان زیاد، تلاش و کوشش کمتر دارند و از راهبردهای شناختی و فراشناختی کمتر استفاده می­کنند.

  بوکارتز و کورنو (2005) در پژوهشی تحت عنوان خودتنظیمی در کلاس که بر روی 130 نفر دانشجو انجام دادند. مشاهده کردند که وقتی در کلاس درس، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی آموزش داده می­شود. باورهای دانشجویان درباره میزان کنترل که بر فرایند و پیامد یادگیری خود دارند افزایش می­یابد که نقش تعیین کننده­ای در یادگیری و سطح پردازش اطلاعات آن­ها دارد.

 پاریس و همکاران[6] در سال­های 1984 و 1986 به دانش­آموزان کلاس­های سوم و پنجم مهارت­های شناختی و فراشناختی آموزش دادند. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در توانایی خواندن و فهمیدن مطالب جلوتر بودند.

 پالنیک و براون (1981) در پژوهشی که انجام دادند. تاثیر آموزش مهارت­های فراشناختی را در بهبود کیفیت خواندن و فهمیدن دانش­آموزان متوسطه بررسی کردند نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش­های فراشناختی هم یادگیری و هم انتقال یادگیری را در آن­ها افزایش داد. ...

...


[1]

[2] Oter & oak

[3] Straume & Vitters

[4]Broussard

[5] Boung

[6] Paris & Oak

...

عناوین اصلی:

یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

2-2-2- انواع خود تنظیمی

2-2-3- فرایندهای خودتنظیمی

2-2-4- مدل­های یادگیری خودتنظیمی:

2-2-5- راهبردهای یادگیری خودتنظیمی:

2-2-6- نظریه ­های یادگیری خودتنظیم:

پژوهش ­های انجام شده در خارج از کشور

2-3-2- پژوهش­ های انجام شده در داخل کشور

منابع فارسی

منابع لاتین

دانلود مبانی نظری و پیشینه یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

دانلود طرح تحقیقی خودتنظیمی

طرح تحقیقی خودتنظیمی

طرح تحقیقی خودتنظیمی

دانلود طرح تحقیقی خودتنظیمی

طرح تحقیقی خودتنظیمی
دسته بندی پژوهش های دانشگاهی
فرمت فایل doc
حجم فایل 409 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23

طرح تحقیقی خودتنظیمی

تعاریف خودتنظیمی:

   خودتنظیمی عبارت است از تعارض درون فردی بین منطق و هوس، بین شناخت و انگیزه و بین برنامه‌ریز درونی و عمل کننده درونی، که غلبه قسمت اول هر کدام از این زوج‌ها بر قسمت دوم است(راچلین، 1995؛ نقل از دادفر، 1390).

   خودتنظیمی، در تعریفی دیگر به عنوان کوشش‌های روانی در کنترل وضعیت درونی، فرایندها و کارکردها جهت دست‌یابی به اهداف بالاتر تعریف شده است(کول، لوکان، والکر،2011).

   خودتنظیمی فرایندی است که به موجب آن افراد اهداف خود را تنظیم می‌کنند، هیجانات و افکارشان را کنترل می‌کنند و راهبردهایشان را بهبود می‌بخشند(اوزیلریریم، آلکاس، و ازدمیر،2011).

   در خودتنظیمی، فرد از رفتار خود ارزیابی به عمل آورده و چنانچهمتناسب با استانداردهایش باشد، رفتارش خوب ارزیابی شده و باعث خوشحالی وی می‌شود و چنانچه این رفتار متناسب با استانداردها نباشد، سعی می‌کند با تغییر دادن رفتار به استانداردها دست یابد، سپس مجدداً ارزیابی به عمل می‌آورد تا بداند آیا توانسته است فاصله‌ی رفتار از استانداردها را کمتر نموده و یا از بین ببرد. هنگامی که بین رفتار و استانداردها فاصله‌ای وجود نداشته باشد، آن‌گاه این فرایند را متوقف کرده و یا از ذهن خود بیرون می‌فرستند(باقری و یوسفی،1388؛ نقل طیبی، 1390).

   خودنظم‌دهی:

   در نظریه‌ی ویگوسکی زبان هم وسیله‌ی مهمی برای تعامل اجتماعی و هم وسیله‌ی تفکر و خودنظم‌دهی یا خود سامان‌دهی است. منظور از خودنظم‌دهی

 در این نظریه «تئانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران است»(اسلاوین، 2006؛ نقل از سیف، 1387، ص 98).

   ایجاد توانایی خودنظم‌دهی و تفکر مستقلانه شامل چند مرحله است:

نخست کودک یاد می‌گیرد که اعمال و صداها دارای معنی‌اند. برای مثال کودک می‌آموزد که دست دراز کردن او به سوی یک شیء برای دیگران این‌گونه معنی می‌دهد که او آن شیء را می‌خواهد. در رابطه با یادگیری زبان کودک می‌آموزد که صداها را با معانی آن‌ها تداعی می‌کند. دومین مرحله برای رسیدن به خودنظم‌دهی انجام تمرین است. کودک حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران می‌شود تمرین می‌کند همچنین برای تسلط بر زبان با دیگران به گفتگو می‌پردازد. مرحله نهایی خودنظم‌دهی استفاده از علامت برای تفکر و حل مسأله بدون کمک دیگران است. «در این مرحله کودکان خود نظم دهنده یا خود سامان‌گر می‌شوند و نظام علامت درونی می‌شود»(اسلاوین، 2006؛ نقل از سیف، 1387).

   به طور کلی، خودنظم‌دهی به کنترل فرد بر فرایندهای شناختی‌اش (تفکر، حافظه و غیره) گفته می‌شود. هدف رشد یا تحول این است که فرد از کنترل بیرونی خارج شده است و از دیگرسامان‌دهی به خودسامان‌دهی تغییر کند(سیف،1387، ص 99).

   عوامل مؤثردر اجرای خودتنظیمی‌:

   به طور کلی، بزرگسالان به طور مستمر در درجه‌های گوناگون به اعمال بازداری و خودتنظیمی می‌پردازند. مقدار یا پیچیدگی این اعمال با توجه به نوع رویداد افزایش یا کاهش می‌یابد. به عبارت دیگر موضوع بازداری و خودکنترلی بیشتر موضوع کم یا زیاد آن است تا آن‌که موضوع بود و نبود باشد. انواع اطلاعاتی که بر اجرا یا افزایش بازداری رفتاری، خودکنترلی و کارکردهای اجرایی اثر می‌گذارند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. همان‌گونه که اصطلاح خود کنترلی نشان می‌دهد، کنترل در درون فرد و نه از بیرون هدایت می‌شود. البته ممکن است فرد خودش با تغییر در محیط چنین کاری را در محیط مدیریت کند. برای مثال غذاها را در جایی دور از دسترس خود بگذارد تا از آن‌ها کمتر بخورد. این‌گونه اقدامات برای تغییر احتمالی پاسخ آنی از سوی فرد است. رفتارهایی که برای خودکنترلی به کار می‌روند در پی تغییر پیامدهای آنی به جای پیامدهای آنی هستند. برای تحقق خودکنترلی، فرد باید پیامد بلند مدت را بر پیامد کوتاه مدت ترجیح بدهد. از نکات مهم در این زمینه دخالت سن و وضعیت اقتصادی افراد است. به عنوان مثال، افرادی که از درآمد اقتصادی برخوردارند، ترجیح برای رسیدن به تقویت دیرآیند در آن‌ها قوی‌تر است. نکته مهم آن است که افراد دارای وضعیت اقتصادی بهتر احتمالاً به دلیل میزان کنترل و سازمان‌دهی بهتر، به موقعیت اقتصادی بهتر می‌رسند. وی توضیح می‌دهد که نتیجه دو پژوهش نشان داده است که میزان خود تنظیمی بهتر با پیشرفت اقتصادی، پیشرفت تحصیلی، توانایی‌های اجتماعی و مقابله با استرس و ناکامی رابطه دارد(بارکلی، 1997؛ نقل از قدیمی گرجان، 1391).

   کارکردهای اجرایی:

   برای درک بهتر خودکنترلی به کارکردهای اجرایی می‌پردازیم. کارکردهای اجرایی آن اعملی هستند که ما برای خودمان انجام می‌دهیم تا با انجام خودتنظیمی، رفتار هدف‌مدار و پیشینه‌سازی پیامدهای آنی خود را هدایت کنیم. کارکردهای اجرایی از بارکلی دارای ویژگی‌های زیر است:

1- اعمال خودگردان 2- سازمان‌دهی رفتار در عوض زمان 3- استفاده از گفتار، قواعد و برنامه‌های خودگردان 4- خشنودی تعویقی 5- اعمال هدف‌مدار معطوف به آینده، معطوف به آینده، منظوردار، تلاشمند یا از روی قصد(بارکلی، 1998؛ نقل از قدیمی گرجان، 1391).

دانلود طرح تحقیقی خودتنظیمی